{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
For instance
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۳
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
برای مثال
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به عنوان مثال
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
از جمله این که
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به عنوانِ مثال
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
على سبيل المثال
معنی For instance, معنی Fخق هئسفشئرث, معنی For instance, معنی اصطلاح For instance, معادل For instance, For instance چی میشه؟, For instance یعنی چی؟, For instance synonym, For instance definition,
معنی intimacy
,
ترجمه intimacy
به فارسی,
معنی خیساندن چرم درماده قلیایی راضی کردن، دلیل وبرهاناوردن، بال زدن بطرف پایین کم کردن، تخفیف دادن، پایین اوردن، نگهداشتن (نفس)
,
ترجمه خیساندن چرم درماده قلیایی راضی کردن، دلیل وبرهاناوردن، بال زدن بطرف پایین کم کردن، تخفیف دادن، پایین اوردن، نگهداشتن (نفس)
به انگلیسی,
معنی (.iv&.tv &.n):مگس، حشره پردار، پرواز، پرش، پراندن پرواز دادن، بهوافرستادن، افراشتن، زدن، گریختن از تیز هوش، چابک وزرنگ فرار کردن از، دراهتراز بودن، پرواز کردن، (.jda): ,
,
ترجمه (.iv&.tv &.n):مگس، حشره پردار، پرواز، پرش، پراندن پرواز دادن، بهوافرستادن، افراشتن، زدن، گریختن از تیز هوش، چابک وزرنگ فرار کردن از، دراهتراز بودن، پرواز کردن، (.jda): ,
به انگلیسی,
معنی تجاوز کردن، متجاوز بودن
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی